بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 172714
کل یادداشتها ها : 65
داشتم پست قبلی رو مینوشتم که این هماتاقیم عین گوسفند سرشو کشید سمت لپتاپ که متن رو بخونه. حالا کاری به شخص هماتاقیم که از حداقل میزان شعور هم به نظرم بیبهرس ندارم، صحبتم اینجاست که چرا من از اینکه متن رو بخونه حس خوبی نداشتم؟ مگه این نیست که این متن قراره در وبلاگ غیرخصوصی که هر کسی میتونه بخونتش منتشر بشه؟ یعنی من بین این فرد آشنا و بقیه تفاوت میذارم؟
خیلی سعی کردم ذهنم نره به سمت نداشتن اعتماد به نفس و این حرفا، که نشد. تنها توجیهی که بعد از این همه فیک بودن تو فضای مجازی و دوری از آشنا فالو کردن به ذهنم میرسه همینه.